گاه گاهی سازی میسازد باچوب می فروشد به شما تا با آواز شقایق که در آن زندانی است دل تنهایتان تازه شود.چه خیالی…..
آنگاه که هرکس از راه میرسد پای در کفش سازنده میکند، ازبزرگان تا خردان، نمایشگاه میزنند، ابداع میکنند، ثبت میکنند، ساز پر شور قنبری ها به نام میکنند، بی آنکه در زندگانی، مغاری بر چوبی زده باشند که مبادا دستان نازکشان خراب شود.
اگر روزی در کارگاه سازندگی سرکنند کجا نایی برای نفسشان میماند که بخوانند. و بنوازند و…انجمن سازندگان بر باد میدهند، مبادا کارشناسی شوند. خوب یا بد، دسته گل هاشان بر زبانها بیفتد.
بله فراریند همین شهان از زهر سازندگی، از گرد وخاک و زخم و… از چه سخن میگویید! از سازنده ای که چند سالی است بیمه گرفته آن هم به نام نویسندگان؟! حرمت نگه دار بنا به شان یحیی و قنبری مهر و…سازنده را نجار می نامند! شرم ز هنر دست بزرگان سازنده ندارند.
سخنی نیست، هنرمندی؟! استاندارد ساز برتر بدهید. تنها ساز خوب را تایید کنید نه هر سازی را تنها برای پول! هنر قیمتی نیست!
سازنده سازی میسازد، میفروشد به شما! چند میفروشد سازنده و چند میفروشد نوازنده؟! چند برابر قیمت ساخت کارگاه!! چند درصد قیمت ساز را می خواهد! بله دانم که دانی چه میگذرد.
دلالی ها است قیمت ساز را به آسمان می کشد. می دانم سازندگان نابلد هم هستند که به هوای کسب و کار سازکی میسازند. اما آنگاه که شهره نامی چون سلبریتی ها! ساز فلان سازنده را به دست میگیرد و نمایش میدهد و هرچه میکند تا قیمت بالا رود و رانت خواری میکند. زد وبند میکند… آری ساز گران میشود.
میبینیم بیشتر سازندگان از قشر میانه و پایین جامعه هستند. سازگر ساز میسازد نانش را دگری میخورد. همان که خانه و رفاهش بسیار بهتر از سازنده است.
شنیده ایم یهودی منوهین از ساز خوب سخن گفت، گرچه ساخته دست جوانی گمنام از کشوری جهان سومی بود. لیک کداممان از ساز خوب دستمان سخن گفتیم.چرا سازخوب را پایان کنسرت و آلبوم و… به هنرجویان نمیشناسانیم که ناآگاه ساز بد و گران نخرند؟!
سنگ نو آموزان را به سینه میزنیم؟ اما چند میگیریم که هر سازی را به هنرجویی بفروشیم تا سهمی ببریم آن هم بی شرمانه نه به درصدی! بلکه شده چند برابر قیمت دست سازنده. دلالی را کم کنیم! در پس رانت ها و بازاریابی ها و کلاه های گشاد پنهان نشویم.
بی پرده بگویم از جمله نوازندگان و مدیران آموزشگاهها چند نفر بی بهره و با سهم مناسب ساز میفروشید؟! جبهه نگیریم. دروغ نگوییم. راستش را بگوییم…
پناهی ساده می گفت: حرمت نگه دار!!
حرمت نگه دار! این ساز خون بهای عمر رفته است…
میگویی هزینه ساز این اندازه است!چوب و پوستی و… لیک چه کسی میسازد با چند سال تجربه آنچه میبینی بازده سالها خلوت نشینی و خاک خوردن و ریه بر باد رفتن و درد است. کلک و کاغذ استاد فرشچیان با دگران یکی است لیک این کجا و آن کجا.
آنچه جان هنر و هنرجو را می آزارد هرج و مرج و رنگ و ریاست. هر کس در اندیشه جیب خویش است.
پرسشی دارم کنون که سخن سر هزینه و هنر و ساز برتر و سازنده برتر است! چرا موسیقی ما بی سر و سامان است؟ همه جا همه کس پر از فریاد هنر است. لیک کدام هنر؟ چرا چنگی به دل نمیزند؟ برای موسیقی چه کرده ایم؟ کو بازده کار؟ هزینه یاد گیری نوآموزانمان چند است؟ نوآموز ساز گران نخرد،! گران هم کلاس نرود! دلزده، از هنر روی گردان نشود!
جانا نرنج! باشما نیستم! با گران فروش بازاریم.
راستی امروز ۱۰ مرداد زاد روز دردانه ی هنر و سازندگی و بزرگی ، استاد قنبری مهر است. دلواپس ساز خوب و هنریم، زاد روز ایشان را “روز ساز خوب” بنامیم.
گرد آفرید یزدانی
asoa.ir
دیدگاهتان را بنویسید