بدون شک یکی از معتبرترین و با اهمیتترین شناسه هر ملتی، موسیقی آن ملت است؛ نمادی از پیشینیگی و تمدن و پیشرفت فرهنگی یک جامعه را به سهولت میتوان در موسیقی آن جامعه مشاهده و تحلیل کرد.
آن زمان که موسیقی یک جامعه رو به ضعف میرود، در اصل پایههای این فرهنگی آن جامعه هستند که به لرزه افتادهاند. میتوان خوراک و پوشاک یک جامعه را پس از چندی تغییر داد و خلل زیادی در روابط فرهنگی آن جامعه ندید، کما اینکه این همه مد در لباس و این همه تنوع در خوراک را هر روزه میتوان مشاهده کرد؛ اما درصورتیکه موسیقی یک جامعه دچار خدشه شد، گاها شدت تخریب فرهنگی قابل اندازهگیری نخواهد بود. مقصودم از بیان این موضوع، اهمیت دادن به موسیقی – به عنوان یکی از ستونهای فرهنگ – است که باید از طرف جوانان مورد پیگیری و نگهداری قرار گیرد.
حتما برای شما هم اتفاق افتاده است و از کنار ماشینی گذر کردهاید که آهنگ پخش شده آن توجه شما به خود جلب کند. همیشه برایم سوال بوده که چگونه یک نفر میتواند بعضی از موسیقیها را با صدای بسیار بلند گوش دهد؟ ممکن است کسی جواب دهد که «سلیقهها با هم تفاوت دارند». قبول دارم؛ اما نمیتوانم این نکته را هضم کنم که به چه سان میشود آهنگهایی تکراری را گوش داد که توسط یک خواننده درجه هزارم در یک مراسم خصوصی خوانده شدهاند؟! جالب است، یک دفعه میشنوی که خواننده در لابلای صدای نابسمامانش نام شاباش کنندگان را برمیشمارد! یعنی پیداست که آن آهنگ برای یک عروسی خوانده شده و جای تعجب بیشتر آنجاست که چرا شخص گوش گیرنده نمیرود وحداقل اصل همان آهنگ را از زبان خواننده اصلیاش گوش دهد؟ و (با عرض معذرت، بیتعارف بگویم) به این نوع مزخرفات گوش میدهد؟! (توضیح این واقعه را به جای دیگری موکول میکنم.)
در این خصوص برای درک بهتر و لذت بیشتر از موسیقی به تحلیلی کوتاه از آهنگ استاد خالقی – از نوابغ موسیقی کوردی – میپردازم، شاید انگیزهای باشد برای جوانان امروزمان که آهنگ و موسیقی را با آگاهی بیشتر و لذتی ماندگارتر گوش دهند، نه صرفا برای وقتگذرانی و بهدور از احساسی واقعی!
لای لای نهمامی ژیانم/ من وێنهی باخهوانم
به دل چاودێریت دهکهم/ بخهوه دهردت له گیانم
ههی لایه لایه لایه/ رولهی شیرینم لایه
سهد خوزگهم بهو خوزگایه/ دایکی تو لێره بوایه…
آهنگی ناب و گیرا به همراهی مقامی ملایم در ابتدا، با کلماتی ساده و روان! به نظر من گوش دادن به آهنگهای «لایه لایه» مقدمه پرورش فکر و آرامش اندیشههاست. به بیان دیگر (با توجه به مشغله جهان امروزی) بیشتر برای یک بزرگسال مناسباند تا برای یک نوزاد!
لطفا چند بار به این آهنگ گوش کنید. اولین چیزی که توجه مرا به خود جلب کرد این بود که این آهنگ ترانهای ندارد. تنها و تنها کلمات بالاست که توسط خواننده تا انتهای آهنگ تکرار و تکرار و تکرار میشوند. (بجز بند دوم: ئهی بهرخولهی شیرینم/ ئاواتی ههمو ژینم…)
به گمان من این تکرار به نوعی مسئله روانشناسی برمیگردد و آن اینکه چون لایه لایه برای یک نوزاد خوانده میشود، لذا داشتن شعر یا ترانه چیزی بیمعنی است! (انتخاب آگاهانه و هنرمندانه متن آهنگ.) تصور کنید که یک نوزاد یا کودک، چه احساسی نسبت به «معنای کلمات» دارد؟! تقریبا هیچ. پس در اینصورت شعر و ترانه هم لزومی پیدا نمیکند. در این خصوص است که خواننده نیازی به کلمات جدیدی ندارد و تنها با همان چند واژه تکراری، کل آهنگ را با هنرمندی تمام، میخواند!
مساله بعدی که بسیار قابل ستایش است، طول نوازندگی آلات موسیقی است تا زمان شروع مجدد خواننده. این مورد بسی شگفتیآور است و از آن به درک والای نوع اجرا، پی میبریم. فاصله اتمام صدای خواننده تا شروع دوباره خواننده (یعنی طول نوازندگی) به نسبت آهنگهای دیگر بسیار بسیار کم است. این نیز بیانگر این نکته است که شنونده (در وهله اول یعنی همان نوزاد) به دلیل عدم شناخت موسیقی، ممکن است خسته و بیقرار شود، لذا طول نوازندگی نیز،«آگاهانه و هنرمندانه»، کم شده است. جا دارد از تنظیم کننده این آهنگ، زنده یاد استاد مجتبی میرزاده، یادی کرد و احسنتی گفت. به راستی که چنین هنرمندانی، با چنین ظرافت و دقتی نادرند و مایه افتخار بسیار.
مثالزدنیتر آنکه صدای آلات موسیقی بسیار ملایم و بدون کوچکترین سر و صدای اضافی، با نرمی و آرامش شروع و با همان شیوه قطع میشود؛ که به لذت بیشتر از آهنگ کمک کرده است. (دستگاه بزرگ شور، آواز ابوعطا.)
یک نکته دیگر نیز توجه مرا به خود معطوف داشته است. با توجه به اینکه لایه لایه را برای خواباندن یک نوزاد به کار میبرند و اکثرا نگهداری یک نوزاد توسط یک مادر صورت میگیرد، لذا بسیاری از لالاییهای فارسی از زبان یک مادرند و مخاطب نوزاد است و این برخلاف معروفترین لایه لایههای ما است، که از زبان پدران است!
شگفتیآورتر آنجاست که بگویم بر خلاف نگاه اولیه، مخاطب این آهنگ، کودک خردسالی نیست که در حال به خواب رفتن باشد، بلکه یک فرد بزرگسال است! (از خصوصیات آواز ابوعطا، ایجاد تفکر است که مخصوص بزرگسالان است.)
برای بررسی این نکته به همان چند جمله دقت کنید:
ههی لایه لایه لایه/ رولهی شیرینم لایه
سهد خوزگهم بهو خوزگایه/ دایکی تو لێره بوایه
با کمی توجه میتوان دید که مخاطب این جملات، نوزادی خوابآلود نیست؛ بلکه عملا زنی است که شوهر از فراق همسر به لایه لایه (برای خود) میپردازد. تکرار همین جملات نیز خود دلیلی بر همین ادعاست. (یعنی ابراز نوعی دلتنگی کودکانه.) تکراری که تا به انتها از فراق یار ادامه مییابد، انگار نوعی سکون در ذهن مرد، حکمفرما شده است و قادر نیست که جملات جدیدی بسازد! اما به فردا امیدوار است (بنوه تاکوو سبهینی/موژدهی ئاواتم دینی… شهوی تاریک نامینی، تیشکی روژ دیته سهری) اما این تکرار از زبان یک بزرگسال نیز هرگز باعث خستگی ما نشده و اتفاقا به گوش ما بسیار خوش نوا است. (از دیگر خصوصیات آواز ابوعطا!)
بازخوانیهای مکرر از این آهنگ، گویای حال و هوای فوقالعاده احساسی آن است. اما به گمان من تغییراتی که در بازخوانیها انجام گردیده، کمی از حس اولیه آن گرفته و توجه خشک و خالی برای دوبارهخوانی، مانع از انتقال این پیامها و ریزه کاریها شده است. امیدوارم آنانی که به بازخوانی آهنگها میپردازند کمی به این نکات ظریف توجه کنند.
این چنین است که آهنگهایی ماندگار و خاطرهانگیز، زاده میشوند: با انتخاب دستگاه مناسب، انتخاب شعر هماهنگ با حال و هوای هر دستگاه، انتخاب نوع خواندن، نوازندگی عالی و تنظیم ایدهآل و مهمتر از همه، با تسلط بر خواندن و انتقال احساسات به مخاطب.
اکنون توجه فرمایید که میزان غنی بودن موسیقی ما به نسبت موسیقی «مد روز» به چه میزان است. موسیقی امروزی صرفا به دلیل ریتم تند که نوعی هیجان کاذب زودگذر ایجاد میکند، در میان جوانان ما رشد چشمگیری داشته است. در حالیکه موسیقی کلاسیک ما نیز دارای همان هیجان (قابل تجسم) هست اما به دلیل توضیح ندادن آن برای جوانانمان، و عدم شناخت خود جوانان بر آن، گوشهگیرتر شده و نگهداری از آن را سختتر کرده است. (امیدوارم در فرصتی دیگر این موضوع را به تفصیل بحث کنم.)
به خودم و جوانانمان یادآوری کنم (احتمالا برای شما هم پیش آمده)، بسیاری از آهنگهایی را که در وهله اول از آنها لذت نبرده و گوش ندادهایم، از قضا از بهترین و به یادماندهترین آهنگهایی هستند که در طول زندگیمان گوش میدهیم و برعکس، هر آنچه که با اولین بار از شنیدنش راضی بودهایم، بعدها فراموش کردهایم. به بیان دیگر آهنگهایی که به مرور زمان درک میکنیم، آهنگهایی ماندگارتر و لذتبخشترند. توصیه میکنم در انتخاب موسیقی عجله نکرده و هر آهنگی را خوراک مغز و احساساتمان نکنیم!
برگرفته از:
پایگاه تحلیلی خبری پاوه پرس
asoa.ir
دیدگاهتان را بنویسید