خاطرهای جالب از آقای وحید سرابی:
در یکی از جلساتی که برای معارفهی کتاب آموزشی “بهار کمانچه” در ادارهی فرهنگ و ارشاد استان ایلام گذاشته شده بود، آقای سرابی گفتند که روزی کتاب رو برای معرفی به یکی از آموزشگاههای موسیقی نزد استادی بردم و بدون اینکه بگم خودم نویسندهی کتاب هستم، کتاب رو نشان داده و از مزایای آموزش با شیوهی جدید توضیح دادم، آن استاد چند درس اول رو که مشاهده کرد کتاب رو پرت کرد سمت من و با لحن تمسخر آمیزی گفت “اینکه هنرجو خط اول هر درس رو بدونه تا آخر اون درس رو میتونه خودش بزنه!” و منم گفتم “استاد مگه هدف هم همین نیست؟! مگه یک مدرس نباید فقط راهنما باشه و دست هنرجو رو بگیره تا هنرجو خودش با تلاش و کوشش مسیر یادگیری رو قدم به قدم طی کنه!
همراهان گرامی! هدف از نگارش این خاطره یادآوری تلاشها و سختیهایی است که آقای سرابی به جهت ترویج شیوهی جدید “آموزش کمانچه و ویلن” متحمل شدند و همچنین این موضوع که متاسفانه امروزه بسیاری از مدرسین نقش خود را به عنوان یک الگو و راهنما فراموش کرده و تنها به فکر پر کردن جیب خود به هر بهانه و دلیلی هستند و کم پیدا میشود اساتیدی که دلسوزانه و بدون هیچ چشمداشتی قدم در راه تعلیم هنر گذاشته و با آگاهی بخشیدن به هنرجو، راه یادگیری را برای وی سادهتر نمایند.
برای شروع آموزش رایگان کمانچه و ویلن اینجا کلیک نمایید.
برچسب ها:
آموزش کمانچه آموزش ویلن خاطره موسیقی
داستان موسیقی آموزش موسیقی
دیدگاهتان را بنویسید