برچسب: آتش کاروان

  • متن تصنیف آتش کاروان

    آتشی ز کاروان جدا مانده این نشان ز کاروان به‌جا مانده یک جهان، شرار تنها، مانده در میان صحرا به درد خود سوزد، به سوز خود سازد سوزد از جفای دوران، فتنه و بلای طوفان فنای او خواهد، به سوی او تازد من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم بر جا ماندم با این…

× 09339626002